۸ ساز عجیب دنیای موسیقی که تا به حال ندیدهاید!
تاریخ انتشار: ۲۰ شهریور ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۶۶۰۵۱۵
به گزارش ایسنا، ابداع و نوآوری در زندگی همیشه مورد علاقه بشر بوده است و ابداع در موسیقی نیز بخشی از ماجراجویی در دنیای موسیقی است. امروز با هم ۸ ساز عجیب را مرور میکنیم که توسط علاقمندان برای کشف صدای جدید ساخته شدهاند.
«لیتفون» یا پرکاشن سنگی
«لیتفون» یا ساز سنگی در واقع یک پرکاشن از جنس سنگ است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
لذت ساز زدن با دستکش پلاستیکی
«آدربُت» ساز عجیبی است که توسط یک دستکش پلاستیکی و بطری آب شیشهای به صدا درمیآید. بارتون فردی است که در سال ۲۰۰۵ توانست با این وسیله، موسیقی ایجاد کند. میزان آبی که در بطری ریخته میشود، تعیینکننندهی رنگ صدا خواهد بود.
برای نواختن این ساز باید داخل بطری بدمید و همزمان دستکشی را که در بخش پایین بطری تعبیه شده است، با فشردن، بالا و پایین کنید. اگر نام این ساز را در موتورهای جستوجوگر بنویسید، نمونههای زیادی از نواختن آن را خواهید دید.
ترکیب پیانو و گیتار در یک ساز
«کزوکیلل» نام ساز استوارت دیوید است که ترکیبی از گیتارباس و پیانو محسوب میشود. این ساز دو نیمهی اصلی دارد که بخشی از آن زهی و بخشی دیگر کلاویهای است. بخش بالایی و دستهی ساز، ظرفیت یک ساز بادی را نیز به آن اضافه کرده است و نوازنده با دمیدن در بخش بالایی میتواند همزمان چند رنگ صوتی متفاوت ایجاد کند.
با دست خیس، شیشه را بنوازید
یکی دیگر از سازهای عجیب و در عین حال بسیار قدیمی، اختراع بنجامین فرانکلین در سال ۱۷۶۲ است. این ساز که «آرمونیکا شیشهای» نام دارد با ظرفهای شیشهای حلقوی که توسط یک میله به هم متصل شدهاند، ساخته شده است. نوازنده برای نواختن این ساز باید انگشتانش را با آب خیس و حلقههای شیشهای را لمس کند.
این ساز قدیمی در مدت کوتاهی در اروپا رواج بسیاری پیدا کرد، زیرا صدای آن به اندازهی کافی بلند است و از فاصلههای قابل توجه شنیده میشود. در بعضی منابع غیر رسمی هم نوشتهاند که موتسارت برای این ساز عجیب، قطعهای را نوشته است.
سازی زهی برای موسیقی جاز
«چاپمناستیک» یک ساز متفاوت برای موسیقی الکترونیکی است که اولینبار در سال ۱۹۷۰ توسط اِمِت چاپمن، هنرمند فعال موسیقی جاز نواخته شد. این ساز بسیار باریک و بلند، زهی است و میتوان آن را با یک یا دو دست نواخت.
«بریمبو» و دستهی پنج متری
«بریمبو» نام یک ساز برزیلی است که ریشهی آفریقایی هم دارد. سازی که دستهی باریک آن میتواند چهار یا پنج متر طول داشته باشد. قسمت پایینی ساز، شکلی مثل کدو تنبل دارد. این ساز که بیشباهت به کمانچهی ایرانی هم نیست، آرشهی باریکی دارد که یک تکه سنگ روی آن نصب شده است. کار این تکه سنگ، تنظیم صداست.
کاسههایی که صدای سنتور میدهند
کاسههای چینی ابزار اصلی ساز «جال تَرنگ» هستند. نحوهی نواختن جال ترنگ اینگونه است که باید در چند ظرف چینی به مقادیر مختلف آب بریزید و با یک آرشهی چوبی مخصوص به آرامی کاسههای چینی را نوازش کنید. برای این کار باید نوازندهی متبحری باشید تا بتوانید صدایی مثل سنتور از دل کاسههای چینی بیرون بکشید.
نوای دو ساز در دل «آیکنهارپ»
«آیگنهارپ» یک ساز بادیچوبی است که نوازندهاش آن را جایگزینی مناسب برای پیانو و گیتار میداند. این ساز در سال ۲۰۰۱ توسط جان لمبرت معرفی شد و از سال ۲۰۰۹ مورد توجه عموم مردم قرار گرفت.
نوازندگان «آیگنهارپ» معتقدند که این ساز میتواند صدایی بلندتر حتی از سازهای الکترونیکی داشته باشد و با کلاویههای زیاد و در عین حال کنار هم میتوان صدایش را کنترل کرد. این ساز باریک و بلند از جنس چوب است.
منبع: اکوفارس
کلیدواژه: بانک مرکزی شاخص بورس افزایش قیمت طلای جهانی قیمت روز خودرو ساز عجیب ی نواختن شیشه ای یک ساز
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت ecofars.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «اکوفارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۶۶۰۵۱۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
منیژه، زنی که آفتاب تن برهنه اش را ندیده است / از محو شبانه نقاشی شاهنامه تا توسل به فردوسی برای حجاب!
عصر ایران نوشت: حجه الاسلام سیداحمد علم الهدی که گویا دغدغهای مهمتر از حجاب ندارد، در خطبههای این هفته نیز بدان پرداخته و این بار گفته است: اصلاً حجاب متعلق به فرهنگ ایران است. حتی آن زمان که هنوز اسلام وارد ایران نشده بود، حجاب فرهنگ ایرانیان بود؛ بهخصوص در تاریخ ایران باستان و انعکاس این فرهنگ را میتوان در شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی دید؛ آن زمان که از قول منیژه به عنوان نماد یک زن فرهیخته و ایرانی نقل میکند:
منیژه منم، دخت افراسیاب
برهنه ندیده تنم آفتاب.
این که اساساً استناد به منیژه در شاهنامه، چقدر با هدف ترویج حجاب و عفاف سازگار است را به شاهنامه شناسان وامی گذاریم (پی نوشت را ببینید) * ولی عجالتاً از آقای علم الهدی که در خطبههای نماز جمعه، اشارهای هم به تاریخ و فرهنگ و ادب ایران زمین کرده است تشکر میکنیم و در عین حال از ایشان پرسیم: ماجرای بهار ۱۳۹۰ میدان فردوسی مشهد یادتان است؟
خودتان را معذب نکنید، به خاطرتان میآوریم: آن سال، به مناسبت هزاره سرایش شاهنامه فردوسی - که شما نیز او را به درستی "حکیم" خواندید - مجموعه از نقاشیهای دیواری با موضوع شاهنامه به مساحت ۲۲۰۰ متر در میدان فردوسی مشهد رسم شد. خلق این اثر هنری حدود یک سال به طول انجامید ولی یک ماه بعد از رونمایی از آن، اداره حفاظت از املاک آستان قدس رضوی، شبانه تعدادی کارگر به محل فرستاد و کل اثر را تا صبح با رنگ سفید محو کردند و از بین بردند!
آقای علم الهدی!
این شاهنامهای که امروز شما بدان استناد میکنید تا ثابت کنید که حجاب یکی از مظاهر فرهنگی ایرانیان است، همان شاهنامهای است که روی نقاشی هایش در شهری که شما امام جمعه اش بوده اید، شبانه رنگ پاشیدند و شما هیچ نگفتید!
اگر آن روز، مانع از کار غیر فرهنگی محو نقاشیهای شاهنامه میشدید و لااقل به دوستان تان میگفتید که شاهنامه را حکیمی به نام فردوسی سروده و حتی در آن به حجاب نیز اشاره کرده است، امروز استنادتان به این اثر ملی برای ترویج حجاب، دلنشینتر بود.
جوانان هنرمند کشور، یک سال در گرما و سرما، عاشقانه کار کردند تا این اثر هنری را خلق کنند
ولی یک روز صبح، دیدند که عدهای شبانه روی هنرشان رنگ سفید پاشیده اند؛ به همین راحتی، به همین تلخی!
شما درست میگویید آقای علم الهدی! زنان ایرانی در طول تاریخ و حتی هزاران سال قبل از اسلام، به شهادت آثار و روایت مورخین، بانوانی نجیب بوده اند با تن پوشهایی از پاکدامنی. اما چرا شما و همفکران تان - فارغ از موضوع شاهنامه - همواره نسبت به تاریخ و تمدن ایران بی مهری میکنید و حتی گرامیداشت کوروش را برنمی تابید ولی نیاز که پیدا میکنید دست به دامن ایران باستان میشوید؟! چگونه حتی در شهری که شما امام جمعه اش هستید، دور میدان فردوسی، نقاشیهای شاهنامه هم تحمل نمیشود ولی صحبت از حجاب که میشود یادتان میافتد در همان شاهنامهای که روی نقاشی هایش رنگ پاشیده و محوش کرده اند، زنی به نام منیژه وجود دارد که آفتاب تنش را برهنه ندیده است؟!
میدان فردوسی مشهد بعد از نقاشی و بعد از محو کردن آن
بگذارید یک چیز را خیلی رک و صریح به شما بگوییم آقای علم الهدی: کسانی که کمر همت بستند به نابودی و نادیده انگاری تاریخ و تمدن و فرهنگ ایرانی و حتی همین الان هم پدیدههای ایرانی مانند نوروز خار چشم شان است، اگر بیشتر از دشمنان دین، به ایمان مردم خیانت نکرده باشند، کمتر نکرده اند. تریبون دارهایی که سالها فرهنگ ایرانی را در برابر دین قرار دادند و دو راهی جعلی ایرانیت و اسلامیت را پیش روی مردم و خاصه جوانها گذاشتند، عامل بسیاری از دین گریزیهایی هستند که نتیجه اش را در خیابانها میبینند و بعد، از پلیسها میخواهند که محصول کارشان را دستگیر کنند!
راستی بد نیست یک نکته را هم با امام جمعه محترم مشهد در میان بگذاریم: اگر بانوان ایرانی در طول تاریخ هزاران ساله ایران، پوششهایی برازنده زنان عفیف داشتند و به قول شما با حجاب بودند، به خاطر حضور ماموران حکومتی بر سر کوی و برزنها برای تحمیل نوع خاصی از پوشش نبود؛ به خاطر "باورهای فرهنگی" شان بود که بعد از اسلام نیز "ایمان دینی" بدان افزوده شد.
بروید ببینید چه کسانی با تبر به جان فرهنگ اصیل ایرانی افتادند تا آن باورهای فرهنگی - که امروز بدانها نیازمندشده اید - به محاق برود؟ و باز بررسی کنید چه کسانی، دین را هزینه منافع خود کردند و به جان "ایمان دینی" مردم افتادند؛ احتمالاً شما نیز به این نتیجه خواهید رسید که ضاربان فرهنگ ایرانی و تخریب کنندگان دین مردم، نه دو دسته که دست بر قضا یک گروه اند!
پی نوشت:
* منیژه اساساً ایرانی نبود بلکه دختر افراسیاب یعنی دختر دشمن ایران بود و برای رسیدن به بیژن او را بی هوش کرد و، چون بیژن به هوش آمد، خود را در آغوش منیژه دید و باقی قضایا! عجیب است که از بین همه زنان تاریخ و افسانه ها، علم الهدی برای ترویج حجاب و عفاف به منیژه استناد کرده و او را فرهیخته هم نامیده است!